سه‌شنبه، دی ۱۴، ۱۳۸۹

رنگ


بی رنگ شده ام .
گمشده هایی دارم هوارتا .
یکی از آن ها رنگم است .
قبل ترها رنگی داشتم!
روزمرگی فراموشی می آورد .یادم نیست مداد رنگی هایم را لای کدام ورق خاطراتم جا گذاشتم .
بی رنگ شده ام .بی رنگی یعنی هیچ .یعنی پوچ .یعنی ... نه خاکستری است که به خاکسترش دل خوش کنی، نه سفید است که به پاکیش بنازی .
از مثل ها سر در نمی آورم .این که می گویند "من رو رنگ نکن " حالیم نمی شود.
به کمک تان نیازمندم .رنگم کنید . کدام رنگ را به من هدیه می دهی ؟




۳ نظر:

شکلات تلخ گفت...

اتفاقا من عاشق رنگ و مداد رنگیم.هنوزم تو جزوه هام زیاد استفاده میکنم
قرمز

فاطمه پارساپور گفت...

اگر جدی جدی بی رنگ شدی که اول راحتیه. همه حرف اینه که بشر جان از رنگ و تعلقات دست بشوی تا با حقیقت آشنا بشی. دل بکن از توصیفات و القاب و عناوینی که به وجود انسانیت چسبوندی. رها کن هویتی که «دیگران» یا خودت با برچسب به عاریت بهت دادن. این هویت همون پوچی و هیچیه.
نه به اون معنی که خودکشی کن یا برو زاهد و تارک دنیا شو. نه. مسئله سر فکره. سر ذهنه. که هویتی مجعول و غیرواقعی برای بشر میسازه و اون رو از انسانیتش دور میکنه. حتی مانع میشه که انسان از خردش بهره بگیره.

سحر (درنگ) گفت...

من الان تو را آبي آسموني مي‌بينم. ولي ميخوام يك كمي قرمزت كنم
بووووووووووووووووووووووس