چهارشنبه، مرداد ۲۰، ۱۳۸۹

قربانی به نام کپل


سلام کپل جان .حالت چه طور است ؟ دلم برایت تنگ شده .می دانم بی وفا هستم .اعتراف می کنم از دوران کودکی (همان موقع که روی بخاری پختمت و نامت را روی عروسک دیگری گذاشتم )تا همین چند لحظه پیش دلم برایت تنگ نشده بود .می دانم
می دانم!همیشه همراهم بودی .و همیشه به یادم .از آن روز که سوختی  و به آغوش زباله ها رفتی تا امروز همدمی به مهربانی تو نداشته ام .حالا فکر می کنم کاش بودی باز با هم حرف می زدیم. کپل جان! .یادت می آید چگونه از چنگال فریده که می خواست تو را در باغچه چال کند نجاتت دادم؟ نگران نباش خودم انتقامت را از فریده و عروسکش گرفتم و  با اینکه زورم نمی رسید ولی آنچه در چنته داشتم  رو کرده و عروسک فریده را به خاک سپردم .درست است که هر دوی شما رو بعد مجبور شدیم با ماشین لباس شویی بشوریم.من را کلی دعوا کردن ولی می ارزید. آخر تو به خاطر من که می خواستم عروسک فریده را خوشگل کنم و با ماژیک افتاده بودم  به لپ و لبش ، تنبیه شده بودی .آن موقع فریده از نیت خیر من باخبر نبود .آن وقت ها دلم می خواست همه عروسک های زشت را زیبا کنم .چه سود کسی باورم نکرد .به هر حال خواستم بگویم مواظب خودت باش و من را ببخش که بعد از شستشو اول دل روده ات را در آوردم وبعد که برایم دوباره دوختنت روی بخاری گذاشتم تا ببینم اگر بپزی چه می شود.فردای آن روز تو دیگر نبودی  به گمانم مامان تو را در جایی معدوم کرد چون از دل و روده ات همین جور پارچه می ریخت و زندگی اش را کثیف می کرد .هوووم بعد از تو کپل جان یک عروسک گنده با موهای زرد کاموایی درست قد خودم نصیبم شد .اما او تنهایی مرا پر نکرد .نمی دانم آن موقع که تنها روح بودی متوجه شدی که چه قدر تنهایی من بزرگ است ؟ می دانم که شدی .دلم برایت تنگ است بهترین کپل دنیا.
آرام بخواب کپل آبی من .
پ.ن:من در کودکی معتقد بودم همه چیز روح دارد  حتی عروسک ها حتی تخته سنگ ها.وهنوز بر این باورم .
پ.ن2:همیشه دوست داشتم دل و روده هر چیزی را بیرون بریزم و ببینم درونش چه خبر است .حتی تلوزیون .خوب شد زورم به این چیز ها نمی رسید وگرنه چه خرابی هایی که به بار نمی آوردم!

۱۲ نظر:

pari گفت...

salam mishe
linke download ahange poste ghablo begi
man too youtube kheili gashtam
peydash nakrdam
mersi

فاطمه پارساپور گفت...

الهی من قربونت برم که خرابکار بودی. با اعتقادت هم عقیده ام. هم اون موقع هم همین الان. که همه چیز روح داره. حتی لب تاپ.
باورمه اکثر بچه ها نیتای خیر دارن. فقط همه چیز رو صادقانه از زاویه دید خودشون میبینن.
:)

. گفت...

به پری :
.لینک دانلود رو گذاشتم تو همون پست قبل .اگر
Careless Whisper-Julio Iglesias
سرچ کنی فکر کنم یه چیز هایی پیدا بشه .چون این آهنگ روGeorge Michael
هم خونده و بیشتر با اون شنیدیم

ناشناس گفت...

خیلی متن قشنگی بود. کاش کپل الان هم بود و من میدیدمش.;)))

. گفت...

به همه ناشناسان عزیز جان لطفا تو متنتون یه نشونه بزارین یا اول کامنت اسمتون رو ذکر کنید آخه بابام جان من فقط از رو نوع نوشتار نرگس فقط می تونستم تشخیص بدم که اونه بقیه رو چه کنم .با تشکر ویژه از نوگولان عزیز

. گفت...

به ناشناس این پست فکر کنم تو زیزی باشه نه ؟ بگو که درست حدس زدم
(:

شکلات تلخ گفت...

من بعضی از عروسکهام رو نگه داشتم.یعنی تقریبا اکثرشون رو .تو یه کارتن. شاید اگه الان نبودن دلم براشون تنگ میشد اما الا حس خاصی ندارم بهشون
از این کارها همه میکردیم.شستن عروسک ...اما دل و روده رو دیگه من در نمیاوردم ;)

pari گفت...

mamnon doste aziz

ناشناس گفت...

ناشــــــــــــناسِ خَفَن!
آقا خوش به حالتون... من کپل نداشت، تمام عروسکام لاغر و خوش اندام بودن... یه جورایی نمیشد تو بغل فشارشون داد... البته من این کارو گاهی میکردم ولی مثل این بود که دشنه ای به قلب خودتون فرو کنید
...
به شخصه به روح غذا خیلی احترام میذارم
امیدوارم همه ما به اون چیزی که دوست داریم برسیم... مخصوصا کباب شانیدزی و برگ و چنجه و بره درسته و...

(گوینده از فشار هوس، ترکید)

ناشناس گفت...

ناشــــــــــــناسِ خَفَن!
آقا خوش به حالتون... من کپل نداشت، تمام عروسکام لاغر و خوش اندام بودن... یه جورایی نمیشد تو بغل فشارشون داد... البته من این کارو گاهی میکردم ولی مثل این بود که دشنه ای به قلب خودتون فرو کنید
...
به شخصه به روح غذا خیلی احترام میذارم
امیدوارم همه ما به اون چیزی که دوست داریم برسیم... مخصوصا کباب شانیدزی و برگ و چنجه و بره درسته و...

(گوینده از فشار هوس، ترکید)

سحر (درنگ) گفت...

سلام
فكر كنم همه دخترها يه عروسك عزيزي دارند كه هيچ عروسكي جاشون را نميگيره
منم يكي داشتم و با وجود اينكه خيلي از بين رفته. هنوز دارمش.
دارم آهنگ پست بالايي را دانولد ميكنم. الان رو 61 درصه و هنوز گوش ندادم تا نظر بدم

خودم گفت...

سلام این دفعه من زیزیم

ولی با اون ناشناسی که فکر کردی منم موافقم
منم دلم میخواست کپل رو ببینم
راستی هر وقت خودم رو(خودم)معرفی کردم بدون اون زیزیه که داره حرف میزنه ولی در کل مطلب دوست داشتنیی بود ادم دلش میخواد بگه اخی و بغلت کنه میتونم تصور کنم چه حسی داشتی وقتی از خواب پاشدی و کپل رو ندیدی