جمعه، اردیبهشت ۰۲، ۱۳۹۰

خاک

تمام حرف من این بود

خاک را به من بسپار. باد، همیشه می وزد!
اما تو خاک را به ضمانت باد رها کردی .
از آن روز ، آسمان همیشه خاکستری است
نه از وزش باد بر گیسوان شقایق خبری هست
و نه از بوی خاک وقت غروب.
پ.ن: بعد از مدت ها می نویسم .دوستان اگر می خواهتد بدون فیلتر شکن اینجا را بخوانند آدرس وبلاگ رو در ریدر بزنن و ریدر رو از طریق جی میل باز کنن تا بتونن به راحتی بخونن .شاید باز مجبور شم به خاطر فیلتر جایی رو هم به این وبلاگ اضافه کنم .تا اون روز از ریدر دنبالم کنید .ممنونم

۱ نظر:

ناشناس گفت...

سلام
برات ارزوي موفقيت ميكنم