سه‌شنبه، اردیبهشت ۲۱، ۱۳۸۹


شاید فاصله بین عافیت و زجر یک لحظه باشد .اما از زجر تا آرامش جاده ایست به انتهای ابدیت .انگار ثانیه ها لنگ می زنن .انگار پایی توان ایستادن ندارد چه برسد به راه رفتن .من هی هولش می دهم تا راه بیافتد و زودتر این روزها تمام شوند.
حتما نیازمند  تلنگری بودم  .چه قدر سخت است. دعایتان را شدیدا نیازمندم.

۲ نظر:

لاله گفت...

پرنده ها حتی شبها هم آواز می خوانند...
این روزها تمام می شوند؛ مطمئن باش!فقط لبخند بزن تا اگر او نیز خواست در آینه ی تو خود را لبخند زنان بیابد.

ناشناس گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.